دیکشنری
informed circles
ɪnfɔɹmd sɜɹkəlz
فارسی
1
عمومی
::
محافلاگاه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INFORMATIONAL ASYMMETRY
INFORMATIONAL CASCADES
INFORMATIONAL COMPETENCY
INFORMATIONAL POWER
INFORMATIONAL STRUCTURE
INFORMATIONALISM
INFORMATIONALIZATION
INFORMATIONIST
INFORMATIQUE
INFORMATIVE
INFORMATIVE ABSTRACT
INFORMATIVE VIEW
INFORMATIVENESS
INFORMATORY
INFORMED
INFORMED CIRCLES
INFORMED CONSENT
INFORMED DECISION
INFORMED SOURCES
INFORMED TRADING
INFORMER
INFORMITY
INFORTUNE
INFRA
INFRA AXILLARY
INFRA DIG
INFRACLAVICULAR
INFRACOSTAL
INFRACT
INFRACTION
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید